یاسین جونیاسین جون، تا این لحظه: 13 سال و 6 روز سن داره

عشق مامان و بابا

بدون عنوان

خنده رو مامانی اولین باری بود که تو رو به مشهد بردیم .زیارتت قبول باشه عزیز دل مامان ...
12 آبان 1392

اومدن مامانی به خونمون

سلام عزیز مهربونم فدای اون صحبت کردن نازت بشم که جمله هارو به چه قشنگی بیان میکنی و چه عاشقانه مارو دوست داری وبهمون محبت میکنی. عسل مامان پنج شنبه و جمعه که تعطیل بو دیم مامانی اومد پیشمون موند و تو خیلی خوشجال بودی کلی با هم بازی کردین و همش مامانی رو ماچ میکردی و شب هم بغل مامانی خوابیدی. وموقع رفتن مامانی به زحمت خوابوندیمت تا دنبالش گریه نکنی و وقتی هم بیدار شدی همش سراغش رو میگرفتی. دوست داریمممممممممممممم تو که چشمات خیلی قشنگه این اهنگی هستش که با خودت همیشه زمزمه میکنی. عقشششششششششششششششششش منی عزیزک من
12 آبان 1392